دانلود رمان

مرجع رمان

پیوندهای روزانه
  • ۰
  • ۰

دانلود رمان اعتراف عاشقانه با فرمت apk, epub, jar, pdf

.

خلاصه رمان:عسل دختری ۱۸ساله که پدرش را به تازگی از دست داده است، پدری که فقط به فکر کار و مال وثروت بوده وعلاقه ی پریسا مادر عسل را که عاشقانه اورا دوست داشته درنظر نمی گرفته، وحالا تنها کاری که کرده این که ثروتش را به اسم عسل کرده است که دراین میان عمو وعمه عسل از این موضوع ناراحت به نظر می رسند.عسل و پریسا……

.

رمان اعتراف عاشقانه

رمان اعتراف عاشقانه

.

قسمتی از رمان:

لحظه ای به مادرم نگاه کردم . ضجه میزد اشک می ریخت و فریاد می کشید . چشمانم بر روی صورتک های به ظاهر غم زده عمه و عمویم افتاد . چه اسان میگریند در حالی که میخندید . قلبم لرزید . گریه می کردم برای مرگ پدری که با او بودن برایم کابوس های وحشتناک بود یا برای مادرم که سالهای به پای مردی نشست که رسم زندگی کردن را نمی دانست یا برای خودم که چرا هستم .پدری که جز بدست آوردن پول فکر دیگری نداشت . مردی که سالها عشق همسرش را ندید که چگونه عاشقانه با خراب نشدن یا تباه نشدن می جنگید . او مرد و من و مادرم به یادش اشک می ریزیم .

تا رسیدن به خانه مادربزرگم هیچ کس هیچی نگفت و من در آغوش مادرم غمزده به فکر فرو رفته بوم شاید به اینده بدون پدر فکر می کردم . که چه گونه میشود . مادر با صدای ارام زیر گوشم گفت :رسیدیم عزیزم . پیاده شو .هر دو پیاده شدیم با خستگی یک راست به طرف کاناپه رفتم و خودم را روی ان انداختم . دایی کیوان کوچکترین عضو خانواده کنارم نشست . دستش را به دور گردنم حلقه کرد و گفت:-الهی فدای این ملکه خودم بشم برو کمی استراحت کنم .با صدای ارام گفتم :میرم .

.

لینک های دانلود رمان:

.

دانلود رمان  مخصوص گوشی های اندرویدی (APK)

.

دانلود رمان  مخصوص گوشی های جاوا  (JAR)

.

دانلود رمان مخصوص کامپیوتر (PDF)

.

دانلود رمان مخصوص گوشی آیفون و کتابخوان ها (EPUB)

.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی